کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چند تیغ ظلم را از کشتنم خونین کنی
    دم برای قتلم آئی و دمی تمکین کنی
    از چه مرغ دل به دام طره مشکین کنی
    تا کی ای دلبر دلم بی موجبی غمگین کنی

    *****
    گریه های تلخ من بینی و لب شیرین کنی؟!

    *****
    خاک شد این قالب افسرده در راه طلب
    کام جان حاصل نشد با من ز لطفت جز غضب
    گاه خرسندی ز من گاهی برنجی بی سبب!
    گفته ای جانت به کام دل رسانم یا به لب؟

    *****
    آن نخواهی کرد دانم هرگز اما این کنی!

    *****
    در حریم حرمت وصلت کسی واصل نشد
    تا چو بلبل عشق او ز آه و افغان کامل نشد
    عارضش چون کهربا تا با خزان شامل نشد
    از گل روی توام رنگی جزین حاصل نشد

    *****
    کز سرشک ارغوانی چهره ام رنگین کنی

    *****
    دم به دم دیوانگی از عشقت افزاید مرا
    ناخن تدبیر هرگز عقده نگشاید مرا!
    خاتم دست سلیمان گر به دست آید مرا
    سر به تاج سلطنت دیگر فرو نآید مرا

    *****
    گر همه عمر الطفاتی با من مسکین کنی!

    *****
    عاشقان را زندگی دور از تو می باشد محال
    از سر کویت برون رفتن مرا نبود خیال
    در جواب طغرل آمد مژده هنگام سئوال
    جنت الفردوس بنمایند در خوابت کمال

    *****
    گر شبی خاک در آن ماه را بالین کنی!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha