کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو جانم گرامی همی داشتی
    سرم را به گردون برافراشتی
    ز روی بزرگی چه واجب کند
    بیفکندن آن را که برداشتی
    چه کردم نگوئی کزینسان مرا
    میان جهان خوار بگذاشتی
    تو تا کردی از مهر من دل تهی
    دلم را ز حسرت بینباشتی
    بگفتار بد خواه بی سنگ من
    ز من روی یکباره برگاشتی
    نبودی به دل آگه از راز من
    در و غم همه راست پنداشتی
    رخم را بزر آب کردی رقم
    پس آنگه چو آیینه بنگاشتی
    تو تا زادی از مادر پاک تن
    همه تخم آزادگی کاشتی
    چرا بازگشتی ز آیین خویش
    چرا بر رخم چشم نگماشتی
    نخواهمت هرگز مگر نیکوئی
    از آن پس که بد خواهم انگاشتی
    مبیناد چشم حسن هیچ روز
    که با دشمنانت بود آشتی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha