کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جانا تو به دیگران چه مانی
    کاسایش جان یک جهانی
    چون یوسف توتیای چشمی
    چون عیسی کیمیای جانی
    تا چند بود چو گل دو روئی
    چون سوسن چیست ده زبانی
    در حسن چنان که آن توان گفت
    شکر ایزد را که آن چنانی
    خاکی شده ام چو سایه تو
    در پرده نور خود نهانی
    خود را همه در میان نهادم
    زیرا که تو یار بی میانی
    جان تو که جان من نبیند
    بی روی تو روی زندگانی
    اکنون که همه به یاد دادم
    در عشق تو آتش جوانی
    اندیشه چه سود گر تو آنرا
    بو می نهاد این زمانی؟
    چون غرقه شدم ز آب دیده
    هر دم چه بر آتشم نشانی
    آواره مکن ز خان و مانم
    گر هیچ مرید خاندانی
    هر شب گویم به عشوه دل را
    رنجی مکش ای دل ارتوانی
    یکبارگی از وصال آن بت
    نومید مشو به بدگمانی
    جهدی میکن چنانکه آید
    باشد که نکو شود چه دانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha