کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سوار صبحدم هر روز کز مشرق برون تازد
    سپر برگیرد و شمشیر و با من جنگ آغازد
    به خون حنجرم خنجر بیالاید سحرگاهی
    به قصد خون به بالین هنرمندی دگر تازد
    از آن دونی که گردون راست اندر نام و در همت
    به جز کار کسی کودون بود نظر نیندازد
    چنان سازد که هر آزاده را از پای سرگیرد
    چنان خواهد که هر دون را به گردون سربرافرازد
    ورا از سازگاری این گره چندانی افتاد است
    که یک ساعت به کار هیچ درویشی نپردازد
    درازش دست و تیغش تیز و حکمش بر همه نافذ
    دو تا گردون به خیره پشت کوزی را که می سازد
    مرا طالع کمانداری ست خودبین راست اندازی
    که تا در جعبه خود تیر بیند در من اندازد
    وفاقی نیست در تیرش ولی در قصد من باری
    چو جان با تن درآمیزد چو می با آب درسازد
    به قصد و عمد صد بارم به مالد گوش چون بربط
    که یک روز از سر سهوی مرا چون چنگ بنوازد
    چو موم از انگبین از عیش خود دورم کند آنگه
    چو شمع و شکرم در آتش و در آب بگدازد
    مرا در ششدر محنت همی سنجد به استادی
    چه استادی نماید وه نه دست خویش می بازد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha