کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سرافرازا تو آن صدری که طبعت
    به جز تخم نکو نامی نکارد
    گلستان کرم را بشکفد گل
    اگر ابر کفت بر وی به بارد
    میان هر چه زان عاجز شود وهم
    حکومتها همه رایت گذارد
    ز من دریاب و این یک نکته بشنو
    که هر کان بشنود بر دل نگارد
    تبی کامد به تو نز بهر آن بود
    که تا بر خاطرت رنجی گمارد
    ز بس کامیخت با دونان بترسید
    که او را هر کس از دونان شمارد
    به دریای لطافت کان تن تست
    فروشد تا مگر غسلی برآرد
    پس آنگه زود برگردید و دانست
    که تاب حمله دریا ندارد
    سزد گر طبعت از روی بزرگی
    چنین بی خردگی زو در گذارد
    نصیب خصم بی آب تو با دا
    تبی کورا به خاک و گل سپارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha