کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو کودک سر فرود آرد بحجره بر سر حمدان
    چنان گردد که پندارم سمار و غست یا جله
    در آویزم حمایل وار یکسر خویشتن را زو
    بگرد گردن و پشتش کنم آغوش چون بخله
    همی چینم همی کوشم بدندان با زنخدانش
    همی پیچد غلام از رنج و با او می زنم کله
    فراز گنبد سیمینش بنشینم بکام دل
    ز زر و سیم گنبد را بکام او دهم غله
    بجنبانم قلم چندان در آن دو گنبد سیمین
    که سیماب از سر حمدان فرو ریزد در آن شوله
    برافشانم خدو آلوده چله در شکاف او
    چو پستان مادر اندر کام بچه خرد در چله
    چو آید زو برون حمدان بدان ماند سر سرخش
    که از بینی سقلابی فرود آید همی خله
    نه دام اما مدام سرخ پر کرده صراحیها
    نه تله بلکه حجره خوش بساط او کنده با پله

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha