کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زهی حیران ز قد و خط و دندان و لب دلبر

    بباغ و راغ سرو و گل ببحر و کان در و گوهر

    شود خادم لب و دندان و روی و موی آن مه را

    گهی یاقوت و گه گوهر گهی کافور و گه عنبر

    نباشد چون بر و بالا و موی و روی او هرگز

    بر نسرین قد طوبی شب مظلم مه انور

    مدام از ساعد و انگشت و گوش و گردنش باشد

    فروغ یاره و خاتم بهاء حلقه و زیور

    کند یاقوت و در و دود و اخگر در جهان پیدا

    لبش یاقوت و در دندان خطش دود و رخش اخگر

    لب و دندان معشوق و سرشک و چهره عاشق

    یکی لعل و دگر گوهر سیم سیماب و چارم زر

    از آنزلف و لب نوشین وز آن رخسار و چشم خوش

    بنفشه تیره می در خوی سمن حیران خجل عنبر

    ز عکس چشم و دندان و رخ و میگون لبش خیزد

    زبر و بحر جزع و در زخار و نی گل و شکر

    دهد رخسار و چشم و قامت و میگون لب جانان

    نشان از جنت واز حور و از طوبی و از کوثر

    ز موی و روی و بالا و بر او گر نشان خواهی

    سمن مویست و سنبل روی و سرو آسا و نسرین بر

    تو گوئی طوطی و کبک و همایست او و طاووس است

    شکر گفتار و خوش رفتار فرخ فال و خوش منظر

    بنا گوش و سر زلفش رخ خوب و خط سبزش

    بصورت شمع و پروانه بمعنی آب و نیلوفر

    بسان لفظ و معنی و دوات و کلک دستورست

    لبش شیرین رخش روشن خطش مشکین میان لاغر

    نظام الدین که قدر و ذات و کلک و تیغ او باشد

    فلک رتبت ملک سیرت قدر قدرت قضا پیکر

    سلیمان وار و احمد سان و موسی شکل و عیسی دم

    خدیور خلق و نیکو خلق و کافی کف و جان پرور

    ز حزم و عزم او بینم ز لطف و عنف او یابم

    نشان از خاک و از آب و اثر از باد و از آذر

    بسان ابرو خورشید و بشکل رعد و گردونست

    گهر بخش و جهانگیر و بلند آوازه و سرور

    بصدق و عدل آن سرور بعلم و حلم آن رهبر

    نه بوبکر و عمر بوده است و نه عثمان بجز حیدر

    نیاید کار حلم و خشم و لطف وصیت او هرگز

    نه از خاک و نه از آتش نه از آب و نه از صرصر

    ز گنجشک وز کبک و پشه و از مور با عدلش

    بترسد باشه و شاهین گریزد پیل و شیر نر

    ز شرم لطف و عنف و فهم و رأیش تیره رخ گردد

    گهی ناهید و گاهی تیر و گه بهرام و گاهی خور

    مدام اندر دل و طبع و دماغ و دست او باشد

    وفا ثابت کرم بیحد خرد راسخ سخا بی مر

    ز بهر دست و پای و گوش و فرق دولتش زیبد

    مه نویاره گردون تخت و پروین قرص و مه افسر

    سزد گر زهر و خون و آب و شاخ آهو از طبعش

    شود تریاق و گردد مشک و بندد در و آرد بر

    زمین و ذره و صحرا و دریا را اگر خواهد

    از آن هر دو سپهر و مهر سازد زین دو بحر و بر

    ز عکس تیغ و خون خصم و گر دو حمله در رزمش

    هوا نیلی زمین گلگون کواکب کور و گردون کر

    اگر رمح و سپر خواهد و گر خیل و حشم جوید

    بیابد از شهاب و ماه و از گردون و از اختر

    ز بید و لاله و از غنچه و نی چشم خصمش را

    بروید تیغ و پیکان و بر آید نیزه و خنجر

    بفرمان و بتمکین و بقدر و خوی خوش باشد

    قضا فرمان قدر مکنت فلک رفعت ملک مخبر

    وجود پاک و قدرش را دماغ صاف و طبعش را

    ملک داعی فلک چاکر خرد هادی کرم رهبر

    جهاندارا ببزم و رزم و داد و مملکت گیری

    توئی چون رستم و حاتم چو نوشروان و اسکندر

    ترا در کار مهر و کین و در تزیین ملک و دین

    خرد باعث کرم نافع سعادت یار و حق یاور

    ترا ابن یمین دائم بنطق و عقل و چشم و دل

    دعا گوی و رضا جوی و هنر بین و وفا گستر

    ز برجیس و ز تیرو زهره و بهرام تا باشد

    فلک قاضی ملک منشی و بزم آرای و رزم آور

    ز هند و ترک و چین و روم بادت بنده بیش از حد

    همه چون رای و چون خاقان و چون فغفور و چون قیصر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha