کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای گنبد زنگارگون ای پرجنون پرفنون

    هم تو شریف و هم تو دون هم گمره و هم رهنمون

    *****

    دریای سبز سرنگون پر گوهر بی منتهی

    *****

    انوار و ظلمت را مکان بر جای و دائم تازنان

    ای مادر نامهربان هم سالخورده هم جوان

    *****

    گویا ولیکن بی زبان جویا ولیکن بی‌وفا

    *****

    گه خاک چون دیبا کنی گه شاخ پر جوزا کنی

    گه خوی بد زیبا کنی از بادیه دریا کنی

    *****

    گه سنگ چون مینا کنی وز نار بستانی ضیا

    *****

    فرمانبر و فرماندهی قانون شادی واندهی

    هم پادشاهی هم رهی بحری، بلی، لیکن تهی

    *****

    تا زنده‌ای بر گمرهی سازنده‌ای با ناسزا

    *****

    چشم تو خورشید و قمر گنج تو پر در و گهر

    جود تو هنگام سحر هم بر خضر هم بر شجر

    *****

    بارد به مینا بر درر و آرد پدید از نم نما

    *****

    بهمن کنون زرگر شود برگ رزان چون زر شود

    صحرا ز بیم اصفر شود چون چرخ در چادر شود

    *****

    چون پردگی دختر شود خورشید رخشان بر سما

    *****

    گلبن نوان اندر چمن عریان چو پیش بت شمن

    نه یاسمین و نه سمن نه سوسن و نه نسترن

    *****

    همچون غریب ممتحن پژمرده باغ بی نوا

    *****

    اکنون صبای مشک شم آرد برون خیل و حشم

    لؤلؤ برافرازد علم همچون ابر در آرد ز نم

    *****

    چون بر سمن ننهی قدم در باغ چون بجهد صبا؟

    *****

    بر بوستان لشکر کشد مطرد به خون اندر کشد

    چون برق خنجر بر کشد گلبن‌وشی در بر کشد

    *****

    بلبل ز گلبن برکشد در کلهٔ دیبا نوا

    *****

    گیتی بهشت آئین کند پر لؤلؤ نسرین کند

    گلشن پر از پروین کند چون ابر مرکب زین کند

    *****

    آهو سمن بالین کند وز نسترن جوید چرا

    *****

    گلبن چو تخت خسروان لاله چون روی نیکوان

    بلبل ز ناز گل نوان وز چوب خشک بی روان

    *****

    گشته روان در وی روان پوشیده از وشی قبا

    *****

    ای روزگار بی‌وفا ای گنده پیر پر دها

    احسانت هم با ما بر بلا زار آنکه بر تو مبتلا

    *****

    ظاهر رفیق و آشنا باطن روانخوار اژدها

    *****

    ای مادر فرزندخوار ای بی‌قرار بی‌مدار

    احسان تو ناپایدار ای سر بسر عیب و عوار

    *****

    اقوال خوب و پرنگار افعال سرتاسر جفا

    *****

    ای زهر خورده قند تو ببریده از پیوند تو

    من نیستم فرزند تو سیرم ز مکر و پند تو

    *****

    بگسست از من بند تو حب گزین اوصیا

    *****

    خیرالوری بعد النبی نورالهدی فی المنصب

    شمس الندی فی‌المغرب بدرالدجی فی الموکب

    *****

    ان لم تصدق ناصبی وانظر الی افق السما

    *****

    آن شیر یزدان روز جنگ آتش به روز نام و ننگ

    آفاق ازو بر کفر تنگ از حلمش آمخته درنگ

    *****

    آسوده خاک تیره‌رنگ المرتجی والمرتضی

    *****

    همچون قمر سلطان شب عصیان درو عصیان رب

    علمش رهایش را سبب بنده‌ش عجم همچون عرب

    *****

    اندر خلاف او ندب وندر رضای او بقا

    *****

    عالی حسامش سر درو خورشید درین را نور وضو

    بدخواه او مملوک شو سر حقایق زو شنو

    *****

    آن اوصیا را پیشرو قاضی دیوان انبیا

    *****

    ای ناصر انصار دین از اولین وز آخرین

    هرگز نبیند دوربین چون تو امیرالمؤمنین

    *****

    چون روز روشن شد مبین آثار تو بر اولیا

    *****

    ایشان زمین تو آسمان ایشان مکین و تو مکان

    بر خلق چون تو مهربان کرده خلایق را ضمان

    *****

    روز بزرگ تو امان ای ابتدا و انتها

    *****

    ای در کمال اقصای حد همچون هزار اندر عدد

    وز نسل تو مانده ولد فضل خدائی تا ابد

    *****

    دین امام حق معد بر فضل تو مانی گوا

    *****

    بنیاد عز و سروری آن سید انس و پری

    قصرش ز روی برتری برتر ز چرخ چنبری

    *****

    وانگشتریش از مشتری عالیتر از روی علی

    *****

    گردون دلیل گاه او خورشید بندهٔ جاه او

    تاج زمین درگاه او چرخ و نجوم و ماه او

    *****

    هستند نیکوخواه او دارند ازو خوف و رجا

    *****

    ای کدخدای آدمی فر خدائی بر زمی

    معنی چشمهٔ زمزمی بل عیسی‌بن مریمی

    *****

    لابل امام فاطمی نجل نبی و اهل عبا

    *****

    مر عقل را دعوی تؤی مر نفس را معنی تؤی

    امروز را تقوی تؤی فردوس را معنی تؤی

    *****

    دنیی تؤی عقبی تؤی ای یادگار مصطفی

    *****

    دین پرور و اعدا شکن روزی ده و دشمن فگن

    چون شیر ایزد بلحسن در روزگرد انگیختن

    *****

    چون جد خود شمشیر زن ابر بلا اندر وغی

    *****

    افلاک زیر همتت مریخ دور از صولتت

    برجیس بندهٔ طلعتت ناصر نگفتی مدحتت

    *****

    گر نیستی در قوتت از بهر خواجه انتها

    *****

    خواجهٔ مید کز خرد نفسش همی معنی برد

    چون بحر او موج آورد جان پرورد دین گسترد

    *****

    باقی است آنکو پرورد باداش جاویدان بقا

    *****

    ای چرخ امت را قمر بحر زبانت را گهر

    تیغ جهالت را سپر ابروی کزو بر جان مطر

    *****

    گر عاقلی در وی نگر تا گرددت پیدا جفا

    *****

    بر سر یزدان معتمد در باش مروارید مد

    وانگه که بگشاید عقد اندامها اندر جسد

    *****

    از کوش باید تا حسد تا او کند حکمت ادا

    *****

    آثار او یابند امام اندر بیان او تمام

    از نظم او فاخر کلام از فر او دین و نظام

    *****

    آن مؤمنان را اعتصام آنجا که پرسند از جزا

    *****

    تا ساکن و جنبان بود تا زهره و کیوان بود

    تا تیره و رخشان بود تا علم و نادان بود

    *****

    تا غمگن و شادان بود زان ترس کار و پارسا

    *****

    ملک امام آباد باد اعداش در بیداد باد

    از دین و دنیا شاد باد آثار خواجه داد باد

    *****

    اقوال دشمن باد باد او شاد و دشمن در وبا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha