کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق آتشیست کآب نیابد بر او ظفر

    ای دل چرا نکردی زآتش همی حذر

    آری حذر نکردی تا سوخته شدی

    تو سوختی و با تو بسوزد همی جگر

    همسایه بدی و ز همسایگان بد

    همسایگان رسند به رنج و به درد سر

    اینک جگر به جرم تو آویخته شده ست

    ورنه ازین بلا دل او نیستی خبر

    من چند گونه حیلت وتدبیر ساختم

    کان آتش فروخته کمتر شودمگر

    بادخنک برآتش سوزان گماشتم

    پنداشتم که حیلت من گشت کارگر

    بخشش هزار بار فزون گشت از آنچه بود

    بخشش همه دگر شدو تدبیر من دگر

    ور بلبل از درخت بپریدگو بپر

    ظاهر فرو نکرد ز طنبور خویش پر (؟)

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha