کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فرو شکن تو مرا پشت و زلف بر مشکن

    بزن تیغ دلم را ، بتیغ غمزه مزن

    چو جهد سلسله کردی ز بهر بستن من

    روا بود ، بزنخ بر مرا تو چاه مکن

    بس آنکه روز رخ تو سیاه کردم روز

    شب سیاه بر آن روز دلفروز متن

    نظارگان تو از دو لب و خط تو همی

    برند قند بخروار و مشک سوده بمن

    تو مشک زلفی لیکن ترا ز گل نافه است

    تو سر و قدّی لیکن ترا جمال چمن

    شکنج روی تو ای ماهروی برزگرست

    ز مشک بر گل سوری همی نهد خرمن

    چه برزگر که خرد را مشعبدست چنان

    که جاودان جهان زو برند حیلت و فن

    گهی ز سنبل نو رسته پرده ای دارد

    گهی بر آتش رخشنده بر کشد دامن

    ترا که ماه زمینی بس از من اینکه کنم

    تخلص از غزل تو بمدح شاه ز من

    امیر عادل عالم سپهبد مشرق

    قوام دولت احرار سید ذوالمن

    کلید گنج هنر میر نصر ناصر دین

    که جانش از خرد روشنست و از جان تن

    نیام حلمش و اندر میان او بأسش

    بکوه ماند و اندر میان او آهن

    بحلقۀ زره اندر برزمگه تیرش

    چنان رود که بدرّد حریر را سوزن

    دو خلقت است کف راد شاه را بدو وقت

    چنانکه بارد بر دوستان و بر دشمن :

    چو جام گیرد بر دوستانش جامه و زر

    جو تیغ گیرد بر دشمنان حنوط و کفن

    کواکبست هنر فضل و فکرتش گردون

    جواهرست هنر فخر و سیرتش مخزن

    اگر چه ماده و نر نیست تیغ در کف او

    بماده ماند و باشد بمرگ آبستن

    بدان شرف که نگیرد ز فضل او معنی

    بدان هنر که ندارد بنزد او مسکن

    اگر چه سیرت و طبعش ازین جهان زاده است

    رواست او را فاضلتر از جهانش وطن

    بدان که مرد ز زن زاد ، زن نشد فاضل

    بدان درست که فضل است مرد را بر زن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha