به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دی شنیدم کز سمند افتاد آن کاندر رهش
خاکبودن توتیای چشم کیوان بودن است
آسمانش درخیال فرش مجلس گشتن است
آفتابش در هوای گردد امان بودن است
چون شنیدم این خبر پژمرده گشتم عقل گفت
بیخبر زین واقعه جای پریشان بودن است
اونه شخص دولت آمد در ره نظم جهان
نی ثبات دولت از افتادن و خیزان بودن است
شاد گشتم از بیانش گفتم الحق درجهان
بیتو بودن بیوجود فصل حیوان بودن است
سایه صاحب بفرقت بادکاندر ظل او
جا گرفتن در پناه ظل یزدان بودن است
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.