کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رهروی ناگه بنزد بایزید

    چون بر آمد خانه را دربسته دید

    حلقه بر در زد که مرغ دام کو

    رهبر عالم شد بسطام کو

    بایزیدش گفت کای روشن روان

    سالها شد تا ازو جویم نشان

    در همه عمر آرزوی او مراست

    بایزید اندر همه عالم کجاست

    من بسی جستم ز پیدا و نهفت

    کس نشان بایزیدم را نگفت

    پاکبازان ره چنین پیموده‌اند

    تا دمی بیخود ز خود آسوده‌اند

    گر بدو پیوندی از خود درگذر

    بی نشان شو تا نشان یابی مگر

    با تو گویم در رهش چون آمدی

    همچو مار از پوست بیرون آمدی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha