کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دو روز گردلی از عیش دهر آباد است

    چه جای خنده که این خانه سست بنیاد است

    در این سراچه فانی خوشا به حال کسی

    که او ز بندگی روزگار آزاد است

    چراغ عمر که روشن از اوست شام حیات

    هنوز صبح نگردیده کشته باد است

    نبسته طرف کسی از رفاقت نااهل

    به احتیاط بزن مشت راکه فولاد است

    ز مهربانی بی‌اصل او مشو ایمن

    که روزگار گهی صید و گاه صیاد است

    عجب گلیست جوانی برای آن گلچین

    که عندلیب صفت هر سحر به فریاد است

    سری که در گرو راحت جهان داری

    به هوش باش که در زیر تیغ جلاد است

    اگر برای خرایست روی خاک بس است

    چه جای ساختن قصر و باغ شداد است

    طریق راست روی را اگر همی طلبی

    نه در طریقه مستان نه زهد زهاد است

    نفس به سینه در این تنگ دگر شد تنگ

    اجل بیا تو مدد کن که وقت امداد است

    به آهن دل نادان نمی‌کند اثری

    سخن اگرچه گرانتر ز پتک حداد است

    نیافریده خداوند راحت اندر دهر

    کسی چگونه ز دور زمانه دلشاد است

    سخن به قاعده انشا نمی‌کنی (صامت)

    هنوز طفل تو محتاج چوب استاد است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha