به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ای باد صبا، به پیام کسی
چو به شهر خطاکاران برسی
بگذر ز محلهٔ مهجوران
وز نفس و هوی ز خدا دوران
وانگاه بگو به بهائی زار
کای نامه سیاه و خطا کردار
کای عمر تباه گنه پیشه!
تا چند زنی تو به پا تیشه؟
یک دم به خود آی و بهآیین چه کسی
به چه بسته دل، به که همنفسی
شد عمر تو شصت و همان پستی
وز بادهٔ لهو و لعب مستی
گفتم که مگر چو به سی برسی
یابی خود را، دانی چه کسی
درسی، درسی ز کتاب خدا
رهبر نشدت به طریق هدا
وز سی به چهل، چو شدی واصل
جز جهل از چهل، نشدت حاصل
اکنون، چو به شصت رسیدت سال
یک دم نشدی فارغ ز وبال
در راه خدا، قدمی نزدی
بر لوح وفا، رقمی نزدی
مستی ز علایق جسمانی
رسوا شدهای و نمیدانی
از اهل غرور، ببر پیوند
خود را به شکسته دلان بربند
شیشه چو شکست، شود ابتر
جز شیشهٔ دل که شود بهتر
ای ساقی بادهٔ روحانی
زارم ز علایق جسمانی
یک لمعه ز عالم نورم بخش
یک جرعه ز جام طهورم بخش
کز سرفکنم به صد آسانی
این کهنه لحاف هیولانی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.