کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب که بودم با هزاران کوه درد

    سر به زانوی غمش، بنشسته فرد

    جان به لب، از حسرت گفتار او

    دل، پر از نومیدی دیدار او

    آن قیامت قامت پیمان شکن

    آفت دوران، بلای مرد و زن

    فتنهٔ ایام و آشوب جهان

    خانه سوز صد چو من، بی‌خانمان

    از درم ناگه درآمد، بی‌حجاب

    لب گزان، از رخ برافکنده نقاب

    کاکل مشکین به دوش انداخته

    وز نگاهی، کار عالم ساخته

    گفت: ای شیدا دل محزون من!

    وی بلاکش عاشق مفتون من

    کیف حال القلب فی نار الفراق؟

    گفتمش: والله حالی لایطاق

    یک دمک، بنشست بر بالین من

    رفت و با خود برد عقل و دین من

    گفتمش: کی بینمت ای خوش خرام؟

    گفت: نصب اللیل لکن فی‌المنام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha