به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

شاه نعمت الله

شاه نعمت اللهمفرداتشمارهٔ ۱۶۱: شیر مردی باید از خود رسته‌ای

1330عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شیر مردی باید از خود رسته‌ای

وز دو عالم رخت خود بر بسته‌ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶۰: شهری که در او شحنه ستمکش باشد 2شمارهٔ ۱۶۱: شیر مردی باید از خود رسته‌ای 3شمارهٔ ۱۶۲: صوت داود است و ما خوش نغمه‌ای دار ...4شمارهٔ ۱۶۳: صورت حق معنی هر دو جهان 5شمارهٔ ۱۶۴: طریق عرف سید گفت با تو 6شمارهٔ ۱۶۵: ظاهر و باطن ار کنی کامل 7شمارهٔ ۱۶۶: ظاهر و باطن صدف می خوان 8شمارهٔ ۱۶۷: ظاهرم در کوبنان و باطنم و در کوه ...9شمارهٔ ۱۶۸: ظل ید مطلق است این دست 10شمارهٔ ۱۶۹: عارفان غیر او به او دانند 11شمارهٔ ۱۷۰: عارفانش خوانده ‌اند این حضرت جمع ...12شمارهٔ ۱۷۱: عاشقانه خوش درین دریا نشین 13شمارهٔ ۱۷۲: عالم و معلوم آنجا هست نیست 14شمارهٔ ۱۷۳: عشق است که گوهر محیط است 15شمارهٔ ۱۷۴: عشق او در همه بود ساری 16شمارهٔ ۱۷۵: عشق چوگان و عالمی گویم 17شمارهٔ ۱۷۶: عقل اگر لشکری کشد بر تو 18شمارهٔ ۱۷۷: عقل ذاتی عرش الرحمن ما 19شمارهٔ ۱۷۸: علی الصباح به میخانه خوش روان گشت ...20شمارهٔ ۱۷۹: عیدی هر کسی بود چیزی 21شمارهٔ ۱۸۰: عین ما چون به عین واصل شد 22شمارهٔ ۱۸۱: عین هر دو یکی بود دریاب 23شمارهٔ ۱۸۲: فرق است میان این و آن دریابش 24شمارهٔ ۱۸۳: قال بگذار و بگذر از سر حال 25شمارهٔ ۱۸۴: قطب عالم خلیفهٔ بر حق 26شمارهٔ ۱۸۵: قطره و بحر هر دو یک آبند 27شمارهٔ ۱۸۶: قطره و بحر و موج و جوهر چار 28شمارهٔ ۱۸۷: قطره‌ای بود باز بحری شد 29شمارهٔ ۱۸۸: قول حسینی شنو راه مخالف مرو 30شمارهٔ ۱۸۹: کون جامع وجود انسان است 31شمارهٔ ۱۹۰: کی نویسد قلم کلام اللّه 32شمارهٔ ۱۹۱: کردم از وی سؤال و گفت جواب 33شمارهٔ ۱۹۲: که غیر از انبیا و اولیا کس 34شمارهٔ ۱۹۳: گر بر افروزد آتش دردم 35شمارهٔ ۱۹۴: گر برافتد حجاب ما از ما 36شمارهٔ ۱۹۵: گر بود خوبی تو از زلف و خال 37شمارهٔ ۱۹۶: گر بیابی از آن لبش حلوا 38شمارهٔ ۱۹۷: گر تو را عزم هست تا دربند 39شمارهٔ ۱۹۸: گر تو فانی شوی ز جود وجود 40شمارهٔ ۱۹۹: گر جوهر جان ما بود پاک 41شمارهٔ ۲۰۰: گر چه از چشم خلق شد پنهان 42شمارهٔ ۲۰۱: گر زان که تو پاکی ای برادر 43شمارهٔ ۲۰۲: گر عادت است رسم تکلف میان خلق 44شمارهٔ ۲۰۳: گر کشته حیات جاویدان است 45شمارهٔ ۲۰۴: گر گدا باشد به یاد پادشه نبود عجب 46شمارهٔ ۲۰۵: گرد اندوه من نمی ‌گردم 47شمارهٔ ۲۰۶: گرد بر گرد عاشقان می ‌گرد 48شمارهٔ ۲۰۷: گفتم که به نقل نار بهتر یا به 49شمارهٔ ۲۰۸: گفتند گلابست بدیدیم گل آب است 50شمارهٔ ۲۰۹: گوهر ار جویی بیا دریا طلب 51شمارهٔ ۲۱۰: لاجرم تا ز عشق آگاهم 52شمارهٔ ۲۱۱: لب دلبر خوش است بوسیدن 53شمارهٔ ۲۱۲: لیس فیه الدار غیره دیار 54شمارهٔ ۲۱۳: ما بین دو عین راست از نون تا میم 55شمارهٔ ۲۱۴: ما را به وجود خود نباشد بودی 56شمارهٔ ۲۱۵: ما همه ذره ‌ایم و او خورشید 57شمارهٔ ۲۱۶: ما و ساقی نشسته مست خراب 58شمارهٔ ۲۱۷: ما و ماهان و خطهٔ کرمان 59شمارهٔ ۲۱۸: ما و همان دلبران و جام شبانه 60شمارهٔ ۲۱۹: مایی ما بر افتاد اویی او عیان شد 61شمارهٔ ۲۲۰: مجلس عشق است و ما مست خراب 62شمارهٔ ۲۲۱: مجموعهٔ مجموع کمال است که در وی 63شمارهٔ ۲۲۲: محب آل محمد چو بایزید بود 64شمارهٔ ۲۲۳: محو ما شد قطره و دریا و جو 65شمارهٔ ۲۲۴: مخلصانه به صدق بی ‌اکراه 66شمارهٔ ۲۲۵: مرشدی کو خبیر این راه است 67شمارهٔ ۲۲۶: مرغکی سرگشته گردد کو به کو 68شمارهٔ ۲۲۷: مژدگانی که روز عید آمد 69شمارهٔ ۲۲۸: مشکل ما جمله حلوا کرده‌اند 70شمارهٔ ۲۲۹: معانی خوشی جانا بیان کن 71شمارهٔ ۲۳۰: مقصود ز بندگان همه خدمت اوست 72شمارهٔ ۲۳۱: مقصود من تویی چه کنم نعمت بهشت 73شمارهٔ ۲۳۲: ملکوتست عالم ارواح 74شمارهٔ ۲۳۳: من سوخته‌ام بقیه‌ای گر یابی 75شمارهٔ ۲۳۴: موج و بحر و حباب ای دانا 76شمارهٔ ۲۳۵: می به رندان ده به زاهد می مده 77شمارهٔ ۲۳۶: می دار به دست خود ترازو 78شمارهٔ ۲۳۷: نام نیک است یادگار بشر 79شمارهٔ ۲۳۸: نان گندم نزد آدم خوش بود 80شمارهٔ ۲۳۹: نبی بیت اللّه و باش علی دان 81شمارهٔ ۲۴۰: نزد ما او خلیفة‌اللّه است 82شمارهٔ ۲۴۱: نشان اهل دوزخ نیز چار است 83شمارهٔ ۲۴۲: نشان جملهٔ مردم همین است 84شمارهٔ ۲۴۳: نشان زمرهٔ جنت چهار است 85شمارهٔ ۲۴۴: نعمت‌اللّه را طلب کن از خدا 86شمارهٔ ۲۴۵: نعمت‌اللّه نعمتی دارد تمام 87شمارهٔ ۲۴۶: نقش و خیالی است حدوث از قدیم 88شمارهٔ ۲۴۷: نقطه ای که الف نقش بست 89شمارهٔ ۲۴۸: نه اسقاط و نه اثبات است اینجا 90شمارهٔ ۲۴۹: نه فقر بماند و غنا هم 91شمارهٔ ۲۵۰: نور اللّه رسید و ظلمت رفت 92شمارهٔ ۲۵۱: نور خود در نار موسی را نمود 93شمارهٔ ۲۵۲: نیست ما را روز بر کس بوسهٔ ما طرح ...94شمارهٔ ۲۵۳: وجود علم و عمل چون عطای حضرت اوست 95شمارهٔ ۲۵۴: وقت آن آمد که پروازی کنم 96شمارهٔ ۲۵۵: ویران شده از رئیس ده ده 97شمارهٔ ۲۵۶: ها نظر کن که در نظر دارم 98شمارهٔ ۲۵۷: هر چند رئیس ما گزیر است 99شمارهٔ ۲۵۸: هر چه باشند ما همان باشیم 100شمارهٔ ۲۵۹: هر چه داری به عشق او در باز 101شمارهٔ ۲۶۰: هر چه داریم ما از او داریم 102شمارهٔ ۲۶۱: هر دم تویی در چشم من هم خویش را ه ...103شمارهٔ ۲۶۲: هر زمان صنعی نماید در نظر 104شمارهٔ ۲۶۳: هر کجا صورت بود معنی بود 105شمارهٔ ۲۶۴: هر کس که به قول خویش ثابت ناید 106شمارهٔ ۲۶۵: هر کسی را که باشدش سر کل 107شمارهٔ ۲۶۶: هر کسی کو دلیل او باشد 108شمارهٔ ۲۶۷: هر که او رو ز غیر او بر تافت 109شمارهٔ ۲۶۸: هر که بر نور رفت و باز آمد 110شمارهٔ ۲۶۹: هر که در بند نفس حیوان است 111شمارهٔ ۲۷۰: هر که دریافت آن از انسان است 112شمارهٔ ۲۷۱: هر که سلطان خویش نشناسد 113شمارهٔ ۲۷۲: هر کس که نهد تاج سر ما بر سر 114شمارهٔ ۲۷۳: هر یار که ثابت نبود در یاری 115شمارهٔ ۲۷۴: هرچه داری به عشق او درباز 116شمارهٔ ۲۷۵: هرکه رو را ز غیر او بر تافت 117شمارهٔ ۲۷۶: همچو غنچه تمام بگشوده 118شمارهٔ ۲۷۷: همه پابند آن دلارامند 119شمارهٔ ۲۷۸: همه تسبیح حضرتش گویند 120شمارهٔ ۲۷۹: همه حق است و خلق اینجا نیست 121شمارهٔ ۲۸۰: همه را رو به دوست از همه رو 122شمارهٔ ۲۸۱: همه عالم به نور او روشن 123شمارهٔ ۲۸۲: همه عالم تن است و او جان است 124شمارهٔ ۲۸۳: یا رب که تو را چنین دلی حاصل باد

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ