به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

شاه نعمت الله

شاه نعمت اللهمفرداتشمارهٔ ۱۷۹: عیدی هر کسی بود چیزی

1350عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عیدی هر کسی بود چیزی

عیدی ما لقای محبوب است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۸: علی الصباح به میخانه خوش روان گشت ...2شمارهٔ ۱۷۹: عیدی هر کسی بود چیزی 3شمارهٔ ۱۸۰: عین ما چون به عین واصل شد 4شمارهٔ ۱۸۱: عین هر دو یکی بود دریاب 5شمارهٔ ۱۸۲: فرق است میان این و آن دریابش 6شمارهٔ ۱۸۳: قال بگذار و بگذر از سر حال 7شمارهٔ ۱۸۴: قطب عالم خلیفهٔ بر حق 8شمارهٔ ۱۸۵: قطره و بحر هر دو یک آبند 9شمارهٔ ۱۸۶: قطره و بحر و موج و جوهر چار 10شمارهٔ ۱۸۷: قطره‌ای بود باز بحری شد 11شمارهٔ ۱۸۸: قول حسینی شنو راه مخالف مرو 12شمارهٔ ۱۸۹: کون جامع وجود انسان است 13شمارهٔ ۱۹۰: کی نویسد قلم کلام اللّه 14شمارهٔ ۱۹۱: کردم از وی سؤال و گفت جواب 15شمارهٔ ۱۹۲: که غیر از انبیا و اولیا کس 16شمارهٔ ۱۹۳: گر بر افروزد آتش دردم 17شمارهٔ ۱۹۴: گر برافتد حجاب ما از ما 18شمارهٔ ۱۹۵: گر بود خوبی تو از زلف و خال 19شمارهٔ ۱۹۶: گر بیابی از آن لبش حلوا 20شمارهٔ ۱۹۷: گر تو را عزم هست تا دربند 21شمارهٔ ۱۹۸: گر تو فانی شوی ز جود وجود 22شمارهٔ ۱۹۹: گر جوهر جان ما بود پاک 23شمارهٔ ۲۰۰: گر چه از چشم خلق شد پنهان 24شمارهٔ ۲۰۱: گر زان که تو پاکی ای برادر 25شمارهٔ ۲۰۲: گر عادت است رسم تکلف میان خلق 26شمارهٔ ۲۰۳: گر کشته حیات جاویدان است 27شمارهٔ ۲۰۴: گر گدا باشد به یاد پادشه نبود عجب 28شمارهٔ ۲۰۵: گرد اندوه من نمی ‌گردم 29شمارهٔ ۲۰۶: گرد بر گرد عاشقان می ‌گرد 30شمارهٔ ۲۰۷: گفتم که به نقل نار بهتر یا به 31شمارهٔ ۲۰۸: گفتند گلابست بدیدیم گل آب است 32شمارهٔ ۲۰۹: گوهر ار جویی بیا دریا طلب 33شمارهٔ ۲۱۰: لاجرم تا ز عشق آگاهم 34شمارهٔ ۲۱۱: لب دلبر خوش است بوسیدن 35شمارهٔ ۲۱۲: لیس فیه الدار غیره دیار 36شمارهٔ ۲۱۳: ما بین دو عین راست از نون تا میم 37شمارهٔ ۲۱۴: ما را به وجود خود نباشد بودی 38شمارهٔ ۲۱۵: ما همه ذره ‌ایم و او خورشید 39شمارهٔ ۲۱۶: ما و ساقی نشسته مست خراب 40شمارهٔ ۲۱۷: ما و ماهان و خطهٔ کرمان 41شمارهٔ ۲۱۸: ما و همان دلبران و جام شبانه 42شمارهٔ ۲۱۹: مایی ما بر افتاد اویی او عیان شد 43شمارهٔ ۲۲۰: مجلس عشق است و ما مست خراب 44شمارهٔ ۲۲۱: مجموعهٔ مجموع کمال است که در وی 45شمارهٔ ۲۲۲: محب آل محمد چو بایزید بود 46شمارهٔ ۲۲۳: محو ما شد قطره و دریا و جو 47شمارهٔ ۲۲۴: مخلصانه به صدق بی ‌اکراه 48شمارهٔ ۲۲۵: مرشدی کو خبیر این راه است 49شمارهٔ ۲۲۶: مرغکی سرگشته گردد کو به کو 50شمارهٔ ۲۲۷: مژدگانی که روز عید آمد 51شمارهٔ ۲۲۸: مشکل ما جمله حلوا کرده‌اند 52شمارهٔ ۲۲۹: معانی خوشی جانا بیان کن 53شمارهٔ ۲۳۰: مقصود ز بندگان همه خدمت اوست 54شمارهٔ ۲۳۱: مقصود من تویی چه کنم نعمت بهشت 55شمارهٔ ۲۳۲: ملکوتست عالم ارواح 56شمارهٔ ۲۳۳: من سوخته‌ام بقیه‌ای گر یابی 57شمارهٔ ۲۳۴: موج و بحر و حباب ای دانا 58شمارهٔ ۲۳۵: می به رندان ده به زاهد می مده 59شمارهٔ ۲۳۶: می دار به دست خود ترازو 60شمارهٔ ۲۳۷: نام نیک است یادگار بشر 61شمارهٔ ۲۳۸: نان گندم نزد آدم خوش بود 62شمارهٔ ۲۳۹: نبی بیت اللّه و باش علی دان 63شمارهٔ ۲۴۰: نزد ما او خلیفة‌اللّه است 64شمارهٔ ۲۴۱: نشان اهل دوزخ نیز چار است 65شمارهٔ ۲۴۲: نشان جملهٔ مردم همین است 66شمارهٔ ۲۴۳: نشان زمرهٔ جنت چهار است 67شمارهٔ ۲۴۴: نعمت‌اللّه را طلب کن از خدا 68شمارهٔ ۲۴۵: نعمت‌اللّه نعمتی دارد تمام 69شمارهٔ ۲۴۶: نقش و خیالی است حدوث از قدیم 70شمارهٔ ۲۴۷: نقطه ای که الف نقش بست 71شمارهٔ ۲۴۸: نه اسقاط و نه اثبات است اینجا 72شمارهٔ ۲۴۹: نه فقر بماند و غنا هم 73شمارهٔ ۲۵۰: نور اللّه رسید و ظلمت رفت 74شمارهٔ ۲۵۱: نور خود در نار موسی را نمود 75شمارهٔ ۲۵۲: نیست ما را روز بر کس بوسهٔ ما طرح ...76شمارهٔ ۲۵۳: وجود علم و عمل چون عطای حضرت اوست 77شمارهٔ ۲۵۴: وقت آن آمد که پروازی کنم 78شمارهٔ ۲۵۵: ویران شده از رئیس ده ده 79شمارهٔ ۲۵۶: ها نظر کن که در نظر دارم 80شمارهٔ ۲۵۷: هر چند رئیس ما گزیر است 81شمارهٔ ۲۵۸: هر چه باشند ما همان باشیم 82شمارهٔ ۲۵۹: هر چه داری به عشق او در باز 83شمارهٔ ۲۶۰: هر چه داریم ما از او داریم 84شمارهٔ ۲۶۱: هر دم تویی در چشم من هم خویش را ه ...85شمارهٔ ۲۶۲: هر زمان صنعی نماید در نظر 86شمارهٔ ۲۶۳: هر کجا صورت بود معنی بود 87شمارهٔ ۲۶۴: هر کس که به قول خویش ثابت ناید 88شمارهٔ ۲۶۵: هر کسی را که باشدش سر کل 89شمارهٔ ۲۶۶: هر کسی کو دلیل او باشد 90شمارهٔ ۲۶۷: هر که او رو ز غیر او بر تافت 91شمارهٔ ۲۶۸: هر که بر نور رفت و باز آمد 92شمارهٔ ۲۶۹: هر که در بند نفس حیوان است 93شمارهٔ ۲۷۰: هر که دریافت آن از انسان است 94شمارهٔ ۲۷۱: هر که سلطان خویش نشناسد 95شمارهٔ ۲۷۲: هر کس که نهد تاج سر ما بر سر 96شمارهٔ ۲۷۳: هر یار که ثابت نبود در یاری 97شمارهٔ ۲۷۴: هرچه داری به عشق او درباز 98شمارهٔ ۲۷۵: هرکه رو را ز غیر او بر تافت 99شمارهٔ ۲۷۶: همچو غنچه تمام بگشوده 100شمارهٔ ۲۷۷: همه پابند آن دلارامند 101شمارهٔ ۲۷۸: همه تسبیح حضرتش گویند 102شمارهٔ ۲۷۹: همه حق است و خلق اینجا نیست 103شمارهٔ ۲۸۰: همه را رو به دوست از همه رو 104شمارهٔ ۲۸۱: همه عالم به نور او روشن 105شمارهٔ ۲۸۲: همه عالم تن است و او جان است 106شمارهٔ ۲۸۳: یا رب که تو را چنین دلی حاصل باد

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ