کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه خوش بودی اربادهٔ کهنه سال

    شدی بر من خسته یکدم حلال

    که خالی کنم سینه را یک زمان

    ز غمهای پی در پی بی‌کران

    رود محنت دهر از یاد من

    شود شاد این جان ناشاد من

    به یادم نیاید، به صد اضطراب

    کلام برون از حد و از حساب

    به افسون ز افسانه، دل خوش کنم

    مگر ضعف پیری، فرامش کنم

    بمیرم ز حسرت، دگر یک نفس

    رها کرده بینم سگی از مرس

    غم و غصه را خاک بر سر کنم

    دمی لذت عمر نوبر کنم

    ندانم درین دیر بی‌انتظام

    که محنت کدام است و راحت کدام

    بهائی، دل از آرزوها بشو

    که من طالعت می‌شناسم، مگو

    اگر باده گردد حلالت دمی

    گریزد همان دم، از آن خرمی

    نیابی از آن جز غم و درد و رنج

    بجز مار ناید به دستت ز گنج

    فروبند لب را از این قیل و قال

    مکن جان من، آرزوی محال

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha