کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شبی ز تیرگی دل سیاه گشت چنان

    که صبح وصل نماید در آن، شب هجران

    شبی، چنانکه اگر سر بر آورد خورشید

    سیاه روی نماید چو خال ماهرخان

    ز آه تیره‌دلان، آنچنان شده تاریک

    که خواب هم نبرد ره به چشم چار ارکان

    زمانه همچو دل من، سیاه روز شده

    گهی که سر کنم از غم، حکایت دوران

    ز جوریار اگر شکوه سرکنم، زیبد

    که دوش با فلک مست، بسته‌ام پیمان

    منم چه خار گرفتار وادی محنت

    منم چه کشتی غم، غرقه در ته عمان

    منم که تیغ ستم دیده‌ام به ناکامی

    منم که تیر بلا خورده‌ام، ز دست زمان

    منم که خاطر من، خوش دلی ندیده زدور

    منم که طبع من از خرمی بود ترسان

    منم که صبح من از شام هجر تیره‌تر است

    اگر چه پرتو شمع است بر دلم تابان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha