کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نشستیم با هم به خاک یمن

    من و عارفی چون اویس قرن

    سخن راندم از سیرت رهروان

    زبانم روان بود و طبعم جوان

    مقامات مردان بیان کردمی

    حکایات صاحبدلان کردمی

    دل از الفت دل توانا شود

    زبان گوش چون یافت، گویا شود

    دهد مستمع نطق را قوتی

    ازو یافتم در سخن قدرتی

    مرا دل چو دریای پرجوش بود

    گهرسنج دیرینه خاموش بود

    چو بزم سخن گویی آراستم

    ادا کردم آن را که می خواستم

    شنید آنچه گفتم به سمع قبول

    نشد از فزون گویی من ملول

    پس آنگه در تربیت بازکرد

    دلم مخزن گوهر راز کرد

    که وصّافی خیر چندان هنر

    نباشد به میزان بالغ نظر

    اگر می توانی درین کهنه دیر

    بران شو، که موصوف باشی به خیز

    چو دیدند کاین غافلان خفته اند

    به ناچار، گویندگان گفته اند

    نباشد اگر مدعا انتباه

    خموشی ثواب است و گفتن گناه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha