کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در مقامی که رسد زو به دل و جان آسیب

    نبود جان خردمند ز رفتن به نهیب

    ناشکیبا مشو ار باز گذارد جانت

    خانه ای را که ز ویران شدنش نیست شکیب

    تن یکی خانهٔ ویرانی و بی سامانی ست

    نتوان داشت در او جان و روان را به فریب

    گر چه پیوستهٔ جان است تن تیره، ولیک

    شاخ را نیست خبر هیچ ز بویایی سیب

    گر چه از جان به شکوه است و به نیرو، هر تن

    جان نگیرد ز تن تیره به زیبای زیب

    دیدهٔ جان خرد است و روشش اندیشه

    ناید از کوری و کری تنش هیچ آسیب

    چشم جان روشن و بیناست ز نزدیک و ز دور

    پای اندیشه روان است بر افراز و نشیب

    بی گمان باش خردمند، که در راه یقین

    خردت راست رود با تو، گمانت به وُریب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha