کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خود را به عقل خویش یکی بر گرای، خود

    تا چیستی و چندی؟ ای مرد پر خرد

    جانی؟ تنی؟ چه گوهری از گوهران، همه؟

    کار تو دادن است ز هر کار، یا ستد؟

    مار خزنده، یا نه، ستور دونده‌ای؟

    آگه چو عقلی از خود، یا بی خبر چو دد؟

    جر مار و جز ستور نه‌ای، گر به خود نه‌ای

    اندام هفتگانه ات انگار هفتصد

    از مار و از ستور چه برده است مار گیر؟

    جز زهر مار بهره و خربنده جز لگد؟

    هستی تو جاودان نگران سوی دیگران

    خود ننگری به خود نَفَسی، از تو کی سزد؟

    چشم تو پوست بیند و بر پوست، موی و پشم

    وز موی و پشم و پوست، رسن خیزد و نمد

    گر چه سبد نگاه توان داشتن در آب

    لیک آب را نگه نتوان داشت در سبد

    تن را به جان اگر چه توان داشتن به پای

    پایندگی جان به خرد، نه به تن، بود

    بینش به عقل کن که وجود تو بینش است

    جانم بدین سخن ز خرد نیست شرم زد

    از عقل توست هر گذرنده بقا پذیر

    پس جز ز عقل خود ز چه جویی بقای خود؟

    عقل تو کرد این که عیان است پیش تو

    احوال هست گشته و کردار نیک و بد

    پیشی گرفته چرخ هزاران هزار دور

    بنگر که چون به دو تک اندیشه در رسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha