کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گفته بودی که بیائی، غمم از دل برود

    آنچنان جای گرفته است که مشکل برود

    پایم از قوت رفتار، فرو خواهد ماند

    خنک آن کس که حذر کرد، پی دل برود

    گر همه عمر، نداده است کسی دل به خیال

    چون بیاید به سر کوی تو، بی‌دل برود

    کس ندیدم که در این شهر، گرفتار تو نیست

    مگر آنکس که به شب آید و غافل برود

    ساربان! تند مران، ورنه، چنان می‌گریم

    که تو و ناقه و محمل، همه در گل برود

    سر آن کشته بنازم که پس از کشته شدن

    سر خود گیرد و اندر پی قاتل برود

    باکم از کشته شدن نیست، از آن می‌ترسم

    که هنوزم رمقی باشد و قاتل برود

    گر همه عمر صبوحی خوش و شیرین باشد

    این سخن ماند ندانم که چه با دل برود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha