کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جشنی‌ است بس مبارک عیدی‌ است بس همایون

    بر شهریار گیتی فرخنده باد و میمون

    شاهی که طلعت او هر روز بندگان را

    عیدی بود مبارک جشنی بود همایون

    آنجا که هست ‌کامش باکام اوست دولت

    وانجا که هست رایش بارای اوست گردون

    تا آخته است خنجر پرداخته است ‌گیتی

    از دشمنان مُفْسِد وز حاسدان ملعون

    هر سال ایزد او را ملکی دهد دگرسان

    هر ماه دولت او را فتحی دهد دگرگون

    گه ‌گرد لشکر او خیزد ز آبِ دجله

    گه ماه رایت او تابد زآب جیحون

    بِفْزود دانش او بر دانش سکندر

    بگذشت بخشش او از بخشش فریدون

    با عدل او نماند جور و فساد و آفت

    با تیغ او نپاید بند و طلسم و افسون

    در دولتش چه‌ گویم کز وصف هست برتر

    در همتش چه‌ گویم کز وهم هست بیرون

    بحری است دست رادش بحری‌ که موج او در

    ابری است تیغ تیزش ابری که قطر او خون

    از رنگ وز نمایش نیلوفرست تیغش

    نیلوفری ندیدم کز وی دمد طَبَرْ‌خون

    ای خسروی که رادی بر دست توست عاشق

    ای عادلی که شادی بر طبع توست مفتون

    ملت به‌توست قایم همچون عَرَض به جوهر

    دولت به توست باقی همچون رَصَد به قانون

    در خاک همچو قارون رفتند دشمنانت

    نشگفت اگر بر آری از خاک‌ گنج قارون

    گشتست عید فرخ با ماه دی موافق

    در بزمگاه عالی باید دو آتش اکنون

    از گونهٔ یک آتش پرلاله ‌گشت ساغر

    از قوت یک آتش پر لعل‌ گشت‌ کانون

    شاها به این دو آتش بِفزْ‌ای شادکامی

    وز عکس هر دو آتش بِفْروز روی هامون

    دایم شنیده باداگوشت سماعِ مُطرب

    دایم گرفته بادا دستت شراب گلگون

    در جشن دین سِماطت چون جشن دین مبارک

    بر ماه نو نشاطت چون ماه نو در افزون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha