کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نگاه کرد خدای اندر آسمان و زمین

    رقم‌ کشید ز قدرت بر آسمان و زمین

    کیشدن رقم قدرتش پدید آورد

    هزارگونه عجایب در آسمان و زمین

    چو یافتند عُلّو و سکون ز قدرت او

    چه در سرشت و چه در جوهر آسمان و زمین

    همه علو و سکون سر به سر رها کردند

    به ‌کدخدای ملک سنجر آسمان و زمین

    نظام دین ‌که همی بر سرسش کنند نثار

    همه نجوم و همه گوهر آسمان و زمین

    مظفر آنکه چو مهر و وفای او بینند

    خلاف و کین بنهند از سر آسمان و زمین

    ز نیک‌بختی او ملک و دین همی نازد

    چو از نبوت بیغمبر آسمان و زمین

    کجا ثنا کند او را خطیب بر منبر

    ثنا کنند بر آن منبر آسمان و زمین

    اگر بخواهد تا بر بدن بود زینت

    شوند پر زر و پر اختر آسمان و زمین

    ز بهر زینت ایوان بزم او شده‌اند

    مکان اختر و کان زر آسمان و زمین

    ز فرّ طلعت میمون و سعد طالع او

    شوند حاسد یکدیگر آسمان و زمین

    نیاورند صلاح و نظام عالم را

    چو آفتاب چنین داور آسمان و زمین

    بپرورند به عدلش همی درختان را

    ز مهر چون پدر و مادر آسمان و زمین

    ز بهر عشرت او باغ را بیارایند

    به ‌گونه ‌گونه سلب زیور آسمان و زمین

    اگر به صورت مرغی شود سعادت او

    چو دانه گیرد در ژاغر آسمان و زمین

    وگر زهمت او چرخ چنبری سازد

    برون شوند بدان چنبر آسمان و زمین

    ایا فریشتگان کاتب مدایح تو

    ستارگان قلم و دفتر آسمان و زمین

    کسی که‌ گوید با قدر و حلم تو ز قیاس

    بوند همسر و همبر بر آسمان و زمین

    محال گیرد و چون ژرف بنگرد بیند

    به قدر و حلم تو در همسر آسمان و زمین

    چو در وفای تو تا حشر دهر محضر بست

    گوا شدند بر آن محضر آسمان و زمین

    به روزگار تو از خلق باز داشته‌اند

    بلای صاعقه و صرصر آسمان و زمین

    ز دولت تو به ‌آذار و فرودین شده‌اند

    سرشک بار و شجرپرور آسمان و زمین

    نقاب کُحلی و ادکن بر او فرو بندند

    ز دود تیره و خاکستر آسمان و زمین

    کند سیاست تو روز رزم مرد تهی

    هم از روان و هم از پیکر آسمان و زمین

    به‌ گاه خشم تو گر روی عفو ننمودی

    بسوختی ز تف آذر آسمان و زمین

    کجا بسوزد خشم تو بدسگالان را

    شوند پرشرر و اخگر آسمان و زمین

    شکافته است و گسسته سرای و کاخ عدوت

    بر آن صفت‌ که ‌گه محشر آسمان و زمین

    چو سوگواران هر شب به سوگ دشمن تو

    شوند در شبه‌گون چادر آسمان و زمین

    فرشته است مگر لشکر تو روز مصاف

    مدد کنندهٔ آن لشکر آسمان و زمین

    به قهر خصم تو کردند کارهای عجیب

    چو مهره باز و چو بازیگر آسمان و زمین

    به کشوری که بود دشمنت خراب کنند

    خم و ثبات در آن‌ کشور آسمان و زمین

    چه مهره بود و چه لعبت ‌که داشتند آن روز

    گرفته در دهن و در بر آسمان و زمین

    همیشه لشکر کین تو نیلگون دارد

    چو لون خویش و چو نیلوفر آسمان و زمین

    گر آسمان و زمین برزند مخالف تو

    زنند بر سر او خنجر آسمان و زمین

    همیشه تا که ز نور و ظَلَم زنند علم

    به حد باختر و خاور آسمان و زمین

    همیشه تا که نمایند از فراز و نشیب

    چو بحر اَخضر و چون لنکر آسمان و زمین

    تو باش صد‌ر و خداوند جاه قدر تو را

    مطیع چون رهی و چاکر آسمان و زمین

    بر آسمان و زمین رای و رایت تو بلند

    تو را مُسَخّر و فرمان بر آسمان و زمین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha