کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یوسف همدان، امام روزگار

    صاحب اسرار جهان، بینای کار

    گفت چندانی که از بالا و پست

    دیده ور می‌بنگرد در هرچ هست

    هست یک یک ذره یعقوب دگر

    یوسف گم کرده می‌پرسد خبر

    درد باید در ره او انتظار

    تا درین هر دو برآید روزگار

    ور درین هر دو نیابی کار باز

    سر مکش زنهار از این اسرار باز

    در طلب صبری بباید مرد را

    صبر خود کی باشد اهل درد را

    صبر کن گر خواهی وگر نه، بسی

    بوک جایی راه یابی از کسی

    هچو آن طفلی که باشد در شکم

    هم چنان با خود نشین با خود به هم

    از درون خود مشو بیرون دمی

    نانت اگر باید همی خور خون دمی

    قوت آن طفل شکم خونست بس

    وین همه سودا ز بیرونست بس

    خون خورو در صبر بنشین مردوار

    تا برآید کار تو از دست کار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha