کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون به نزغ افتاد آن دانای دین

    گفت اگر دانستمی من پیش ازین

    کین شنو بر گفت چون دارد شرف

    در سخن کی کردمی عمری تلف

    گر سخن از نیکوی چون زر بود

    آن سخن ناگفته نیکوتر بود

    کار آمد حصهٔ مردان مرد

    حصهٔ ما گفت آمد، اینت درد

    گر چو مردان درد دین بودی ترا

    آنچ می‌گویم یقین بودی ترا

    ز آشنای خود دلت بیگانه‌ایست

    هرچ می‌گویم ترا افسانه‌ایست

    تو بخسب از ناز همچون سرکشی

    تا منت افسانه می‌گویم خوشی

    خوش خوشت عطار اگر افسانه گفت

    خواب خوشتر آیدت تو خوش بخفت

    بس که ما در ریگ رو غم ریختیم

    بس گهر کز حلق خوک آویختیم

    بس که ما این خوان فرو آراستیم

    بس کزین خوان گرسنه برخاستیم

    بس که گفتم نفس را فرمان نبرد

    بس که دارو کردش و درمان نبرد

    چون نخواهد آمد از من هیچ کار

    شستم از خود دست و رفتم برکنار

    جذبه حق باید ازیشان کرد خواست

    کین به دست من نخواهد گشت راست

    نفس هر لحظه چو فربه‌تر شود

    نیست روی آنک ازین بهتر شود

    هیچ نشنود او کزان فربه نشد

    این همه بشنود یک دم به نشد

    تا بمیرم من به صد زاری زار

    او نگیرد پند، یا رب زینهار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha