کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در افتادند در شهری سپاهی

    گریزان شد نهان زان شهر شاهی

    بشهری شد بگردانید جامه

    نه خاصه باز دانستش نه عامه

    بجای آورد او را آشنائی

    بدو گفتا چرائی چون گدائی

    بگو آخر که من شاهم بایشان

    چرا بنشستهٔ خوار و پریشان

    شهش گفتا مگو آی در نظاره

    که گر گویم کنندم پاره پاره

    کسی کو دیدهٔ سلطان ندارد

    به سلطان رفتنش امکان ندارد

    اگر بی‌دیده جوئی قربت شاه

    شوی درخون جان خویش آنگاه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha