کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مگر معشوق طوسی گرمگاهی

    چو بی‌خویشی برون می‌شد براهی

    یکی سگ پیش او آمد دران راه

    ز بی‌خویشی بزد سنگیش ناگاه

    سواری سبزجامه دید از دور

    درآمد از پسش روئی همه نور

    بزد یک تازیانه سخت بروی

    بدو گفتا که هان ای بیخبر هی

    نمی‌دانی که بر که می‌زنی سنگ

    که با او نیستی در اصل همرنگ

    نه از یک قالبی با او بهم تو

    چرا از خویش می‌داریش کم تو

    چو سگ از قالب قدرة جدا نیست

    فزونی کردنت بر سگ روا نیست

    سگان در پرده پنهانند ای دوست

    ببین گر پاک مغزی بیش ازین پوست

    که سگ گرچه بصورت ناپسندست

    ولیکن در صفت جانش بلندست

    بسی اسرار با سگ در میانست

    ولیکن ظاهر او سدِّ آنست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha