کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مالک دینار شب بیدار بود

    روز نیز از سوز دل در کار بود

    چون بروز آورد شبهای دراز

    همچو شبها در گرفت از روز باز

    روز و شب صبر وقرارش رفته بود

    این چنین کس چون تواند خفته بود

    دختری بودش جگر سوز از پدر

    گفت آخر شب بخفت و غم مخور

    خلق خفته جمله تو چون کوکبی

    از چه معنی مینخفتی یک شبی

    گفت خفتن نیست درمان پدر

    کز شبیخون ترسم ای جان پدر

    خواب اگر در شارع سیلی بود

    چون شوی بیدار واویلی بود

    می ندانم کاین چه مردان بودهاند

    کز عمل یک دم نمیآسودهاند

    گر ترا یک دم غم ایشانستی

    تا ابد درد تو بیدرمانستی

    درد ایشان نیست از کسب و عطاست

    کی چنان دردی شود از کسب راست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha