کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرغکیست استاده چست افتاده کار

    نیست بر شاخش چو هر مرغی قرار

    جملهٔ شب تا بروز او نعره زن

    می در آویزد بیک پا خویشتن

    جملهٔ شب بی قراری میکند

    نالهٔ خوش خوش بزاری میکند

    چون همه شب بر نیاید کار او

    خون چکد یک قطره از منقار او

    چون رود یک قطره خون از دل برونش

    دل چو دریائی شود زان قطره خونش

    شور ازان یک قطره در دریافتد

    وآتشی زان شور در صحرا فتد

    پس دگر شب با سر کار آید او

    همچنان در نالهٔ زار آید او

    چون نه سر دارد نه پای آن کار او

    کی رسد آن نالهای زار او

    تاترا کاری نیفتد مردوار

    کی توانی ناله کرد از دردکار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha