کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ناگهی بهلول را خشکی بخاست

    رفت پیش شاه ازوی دنبه خواست

    آزمایش کرد آن شاهش مگر

    تا شناسد هیچ باز از یکدیگر

    گفت شلغم پاره باید کرد خرد

    پاره کرد آن خادمیش و پیش برد

    اندکی چون نان و آن شلغم بخورد

    بر زمین افکند و مشتی غم بخورد

    شاه را گفتا که تا گشتی تو شاه

    چربی از دنبه برفت اینجایگاه

    بی حلاوت شد طعام از قهر تو

    میبباید شد برون از شهر تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha