به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
متکلم به ذات گفت چو ماست
به صفات است کو ز خلق جداست
بعد از آن گوید از طریق رسوم
ذات باری است خلق را معلوم
بر حقیقت وجود را مطلق
دید زاید همی، چه خلق و چه حق
کرده از فهم و وهم دور اندیش
شبههای چند راتمسک خویش
اوئی او که بیوجود آید
اعتباری است کی ورا شاید
نفس هویت است و ذات وجود
که جز او نیست قاصد و مقصود
هیچ کثرت بدو نیابد راه
گشت یک چشمهای هو زاللّه
عین ماهیت و حقیقت ذات
هست هستی مجرد از هیئات
قایل این سخن هموست نه من
بلکه خود اوست عین ذات سخن
پردۀ حرف و صوت را بردار
تا ز معنی رسی به صفۀ بار
غیر بردار تا به عین رسی
یک سخن بس بود اگر تو کسی
آفریده به آفریننده
نرسد، چون شود خدا بنده
خود حدث در مقابل قدم است
این همه هستی، آن همه عدم است
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.