محمود شبستری
فصل سوم
بخش ۱۰ - الفرقة الثانیة: متکلم به ذات گفت چو ماست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
متکلم به ذات گفت چو ماست به صفات است کو ز خلق جداست بعد از آن گوید از طریق رسوم ذات باری است خلق را معلوم بر حقیقت وجود را مطلق دید زاید همی، چه خلق و چه حق کرده از فهم و وهم دور اندیش شبههای چند راتمسک خویش اوئی او که بیوجود آید اعتباری است کی ورا شاید نفس هویت است و ذات وجود که جز او نیست قاصد و مقصود هیچ کثرت بدو نیابد راه گشت یک چشمهای هو زاللّه عین ماهیت و حقیقت ذات هست هستی مجرد از هیئات قایل این سخن هموست نه من بلکه خود اوست عین ذات سخن پردۀ حرف و صوت را بردار تا ز معنی رسی به صفۀ بار غیر بردار تا به عین رسی یک سخن بس بود اگر تو کسی آفریده به آفریننده نرسد، چون شود خدا بنده خود حدث در مقابل قدم است این همه هستی، آن همه عدم است محمود شبستری