کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زمان نزع هجده ساله عاشق دختری دیدم
    ابا سیمای پراندوه و اندر رفته چشمانی:
    فتاده گوشه‌ای، اندر اتاقی زار و پژمرده
    ز فرط بی‌کسی، بنهاده بر دیوار پیشانی!
    عیان می بود، که بیماری سل است، از وضع سیمایش
    بلی هم درد روحی بودش و هم درد جسمانی
    چو گه فکر شفا می کرد، مأیوسانه می گفت این
    به غیر از مرگ دیگر نیست، بر این درد درمانی!
    به ناگه از پس آه و سرشکی چند زد ضجه
    که آخر عشق، آیا زین سیه اختر چه می خواهی
    اگر دل بود دادم من، وگر سر بود، بنهادم
    به دست خویش افتادم، ز پا آخر، چه می خواهی
    زمان مرگم است ایدر، بنه آسوده ام دیگر
    خدا را در دم آخر! ز من دیگر چه می خواهی!
    پس از این ناله او خورد اندکی غلت و دگرگون شد
    صدا زد مردم، اینک زین سپس ایدر چه می خواهی
    سبک رخت سفر بربست، از دنیا و چشمانش
    به دنیا خیره بد کز این سفر کردن چه حاصل شد؟
    ندانم آسمانا، بر تو زین واداشتن یک تن
    به سختی زندگانی کردن و مردن چه حاصل شد؟
    ترا زین جانور، جان دادن و بگرفتن ای دنیا
    به غیر از مدتی، یک جانی آزردن چه حاصل شد؟
    بگو باد هر «عشقی » آخر این ناکام را این سان
    به دنیا بهر رنج آوردن و بردن چه حاصل شد؟!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha