میرزاده عشقی
قالب های نو
مرگ دختر ناکام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زمان نزع هجده ساله عاشق دختری دیدم ابا سیمای پراندوه و اندر رفته چشمانی: فتاده گوشه ای، اندر اتاقی زار و پژمرده ز فرط بی کسی، بنهاده بر دیوار پیشانی! عیان می بود، که بیماری سل است، از وضع سیمایش بلی هم درد روحی بودش و هم درد جسمانی چو گه فکر شفا می کرد، مأیوسانه می گفت این به غیر از مرگ دیگر نیست، بر این درد درمانی! به ناگه از پس آه و سرشکی چند زد ضجه که آخر عشق، آیا زین سیه اختر چه می خواهی اگر دل بود دادم من، وگر سر بود، بنهادم به دست خویش افتادم، ز پا آخر، چه می خواهی زمان مرگم است ایدر، بنه آسوده ام دیگر خدا را در دم آخر! ز من دیگر چه می خواهی! پس از این ناله او خورد اندکی غلت و دگرگون شد صدا زد مردم، اینک زین سپس ایدر چه می خواهی سبک رخت سفر بربست، از دنیا و چشمانش به دنیا خیره بد کز این سفر کردن چه حاصل شد؟ ندانم آسمانا، بر تو زین واداشتن یک تن به سختی زندگانی کردن و مردن چه حاصل شد؟ ترا زین جانور، جان دادن و بگرفتن ای دنیا به غیر از مدتی، یک جانی آزردن چه حاصل شد؟ بگو باد هر «عشقی » آخر این ناکام را این سان به دنیا بهر رنج آوردن و بردن چه حاصل شد؟! میرزاده عشقی