کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مُردم از حسرتِ آهورَوِشان و رَمِشان
    می ندانم به چه تدبیر به دام آرمشان
    سه ستمگر پسر ایدون به معلِّم خانه
    هست و صد بنده به هر راهگذر چون جَمِشان
    نه به تنها من و یک مملکتی شیفته اند
    باشدی باخته جان شیفته دل عالمشان
    بچّۀ حوری و غِلمانند این هر سه به لطف
    نیست انصاف که خوانند بنی آدمشان
    هر سه در عصمت و پاکی به مقامی باشند
    که بجز سایه نباشد دگری محرمشان
    رُخِشان کعبه و دِلشان حَجَرُالاسودو هست
    برزنخ چاهی و آن چاه بُوَد زَمزَمِشان
    گر دو صدسال بگردی به صفا و به وفا
    نیست شِبهی و نظیری به همه عالَمِشان
    میهمان کردمشان تا که دل و جان و سری
    که مرا بود نثار آرم بر مقدمشان
    بر سرم پای نهادند و دل و جان بردند
    من به ناچار در آخر بگرفتم کَمِشان
    مصطفی زاده بُوَد چارمِ آن هر سه اگر
    در جهان دیده کسی دیو و پری باهَمِشان
    من به هر یکشان دو سه غزل آموخته ام
    تا بُوَد مدحِ ولی عهدِ مَلِک همدَمِشان
    چون بخوانند خداوندِ ادب میر نظام
    سیم و زر بخشد ز اندازه فزون در دمشان
    هست با همّتِ شاهانۀ این راد امیر
    گر به خروار زر و سیم ببخشد کمشان
    از پیِ سجدۀ درگاهِ ولی عهد چو چرخ
    آن زر و سیم امیرست که سازد خَمِشان
    شه مُظَفَّر که پیِ چاکریش پادشهان
    خط نوشتند و نهادند بر آن خاتَمِشان
    تا جَهانست به مانندۀ این عید و بهار
    کس مبیناد بجز شاد دل و خُرَّمشان
    جسم و جانند به قول حکما شاه و وزیر
    حق تعالی نکند هیچ جدا از هَمِشان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha