کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سمند کین چو بتازی به رزم حیدروار
    زمین به چرخ برین برشود بسان غبار
    تو مظهری اسدالله را، به عرصه ی جنگ
    بسی چو مرحب و عمرت بود کمینه شکار
    تو شبل شیر خدایی ز صولتت گرگان
    به روز رزم چو روبه همی کنند فرار
    ترا، قضا و قدر هر دو چاکران قدیم
    یکی روان زیمین و یکی روان زیسار
    قضا، به حکم تو هر سو کند کمانداری
    قدر، زتیر به چشم عدو زند مسمار
    به دشت کین چو بتازی سمند کینه زخشم
    فتد ز نعل سمندت به جان خصم شرار
    ز سرکشان دلاور، ز فارسان دلیر
    ترا، به عرصه ی هیجا چه ده چه صد چه هزار
    سخنوران جهان قصّه ی شجاعت تو
    بگفته اند و نگفتند عُشری از اعشار
    مرا چه حدّ که به وصف تو خود سخن رانم
    که پای عقل بود لنگ اندر این مضمار
    سمند طبع به مدحت چسان کند جولان
    پیاده است در این عرصه صدهزار سوار
    «وفایی»ام من و خواهم ز لطف بشماری
    مرا، به سِلک غلامان خود به روز شمار
    تو و حمایت من بالغدوّ والاصال
    من و غلامی تو بالعشیّ والابکار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha