کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چها که می کشم از دست بخت خفتهٔ خویش
    که هر چه می کنم از خواب بر نمی خیزد
    به آتش افکنمش ور به آبش اندازم
    ورش بباد دهم خاک بر سرم بیزد
    چه طالعی ست که دیرینه دوستان مرا
    به دشمنی من از هر طرف برانگیزد
    به هر رفیق، که از مهر می شوم نزدیک
    ز من چو آهوی صیاد دیده بگریزد
    اگر میانجی روزی شوم میان دو خصم
    یکی نهد دگری را و در من آویزد
    اگر ز صنعت خود پیش کس کنم سخنی
    ترش نشیند و با من به خشم بستیزد
    کتاب شعر مرا کس به نیم جو نخرد
    به جای شعر، گر از خامه ام گهر ریزد
    به حیرتم از این بخت واژگون که چرا؟
    مرا سرشک، به خون جگر بیآمیزد
    مگر که حضرت روح القدس کند مددی
    که بخت خفتهٔ ترکی ز خواب برخیزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha