کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بس بگردید و بگردد روزگار
    دل بدنیا در نبندد هوشیار
    در جواب او
    بس بپوشید و بپوشد روزگار
    خلق را رخت زمستان وبهار
    حال برتنگی بگفتم شمه
    جستمش سر رشته ز آغاز کار
    کای که وقتی پنبه بودی در کتو
    وقت دیگر ریسمان بودی و تار
    مدتی جولاهه دربارت کشید
    عاقبت کرباس گشتی توله دار
    عاقبت تا جامه در برها شدی
    گه قباگه پیرهن گاهی ازار
    نی نوی بینی بحال خویشتن
    نی بماند کهنگی هم برقرار
    این که درد کانها آورده اند
    صوف و طاقین مربع بیشمار
    نرمدست وقطی وخاراو حبر
    برد و ابیاری ومخفی آشکار
    تا بدانند این خداوندان رخت
    کز لباس وجامه شان هست اعتبار
    آدمی را باید ارمک بر بدن
    ورنه جل بر پشت خود دارد حمار
    هست زیلو در بساط و بوریا
    جای گل گل باش جای خار خار
    تا بود والای کلگون شفق
    شقه چتر سپهر زرنگار
    قاری از این حلهای معنوی
    باد بر خور داردوش روزگار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha