کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خری از روستائیی بگریخت

    جل بیفکند و پاردم بگسیخت

    در بیابان چو گور خر می‌تاخت

    بانگ می‌کرد و جفته می‌انداخت

    که به جان آمده ز محنت و بند

    داغ و بیطار و بار و پشماگند

    شادمانا و خرما که منم

    که ازین پس به کام خویشتنم

    روستایی چو خر برفت از دست

    گفت ای نابکار صبرم هست

    پس بخواهی به وقت جو گفتن

    که خری بد ز پایگه رفتن

    به مزاحت نگفتم این گفتار

    هزل بگذار و جد ازو بردار

    همچنین مرد جاهل سرمست

    روز درماندگی بخاید دست

    ندهند آنچه قیمتش ندهی

    نشود کاسهٔ پر ز دیگ تهی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha