به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانیالباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المریدشمارهٔ ۲۰۹: هر کاو نشود مست تو او مغبون است

2070عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هر کاو نشود مست تو او مغبون است
واین حالت مستی زصفت بیرون است
مستی باید خراب همچون «اوحد»
تا او داند که حال مستی چون است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۰۸: مستی زمی عشق و نه مستی زمی است 2شمارهٔ ۲۰۹: هر کاو نشود مست تو او مغبون است 3شمارهٔ ۲۱۰: قم فاسقنی قهوةً کان عاصرها 4شمارهٔ ۲۱۱: در صفّهٔ شاه دست یازی نبود 5شمارهٔ ۲۱۲: یک دست به مصحفیم و یک دست به جام 6شمارهٔ ۲۱۳: در راه خدا نکتهٔ طامات چه سود 7شمارهٔ ۲۱۴: آنها که به تقلید عبارات کنند 8شمارهٔ ۲۱۵: قلّاش و قلندری و عاشق بودن 9شمارهٔ ۲۱۶: درویشانیم و نیز دلریشانیم 10شمارهٔ ۲۱۷: نارفته ره صدق و صفا گامی چند 11شمارهٔ ۲۱۸: هرگه که ببینی دو سه سرگردان را 12شمارهٔ ۲۱۹: هر مرد که با فراغتش سامان است 13شمارهٔ ۲۲۰: اکنون که تو را امید آزادی خاست 14شمارهٔ ۲۲۱: اسباب وجود دم به دم تشویش است 15شمارهٔ ۲۲۲: ناجنسان را تو محرم راز مکن 16شمارهٔ ۲۲۳: اسرار که سخت است سخن سست مگو 17شمارهٔ ۲۲۴: آیات کتاب حق همی خوان و مپرس 18شمارهٔ ۲۲۵: دردا که درین سوز و گدازم کس نیست 19شمارهٔ ۲۲۶: از عمر نصیب جاودانی برگیر 20شمارهٔ ۲۲۷: آن را که طریق نیکبختی باید 21شمارهٔ ۲۲۸: غافل منشین که این زمانی است عزیز 22شمارهٔ ۲۲۹: تخمی دو سه بی وقت بپاشیم مگر 23شمارهٔ ۲۳۰: ای دل چه کری کند مشوش بودن 24شمارهٔ ۲۳۱: خود را چو دمی ز دهر خرّم یابی 25شمارهٔ ۲۳۲: با ما تو هر آنچ گویی از کین گویی 26شمارهٔ ۲۳۳: ای خواجه یکی کام روا کن ما را 27شمارهٔ ۲۳۴: یکباره برون نیامده از پی و پوست 28شمارهٔ ۲۳۵: داری سر کارزار میدان این است 29شمارهٔ ۲۳۶: بس خون جگر که شیخ من با من خورد 30شمارهٔ ۲۳۷: بر خود چو نئی به بی تباهی منکر 31شمارهٔ ۲۳۸: هر شیخ که او علم ندارد در تن 32شمارهٔ ۲۳۹: اندر ره عشق اگر تکلّف نکنی 33شمارهٔ ۲۴۰: تا جان خودت به دست سودا ندهی 34شمارهٔ ۲۴۱: در دست تکلّف چو اسیری ای دل 35شمارهٔ ۲۴۲: زنهار دلا بکوش اگر باخبری 36شمارهٔ ۲۴۳: امروز درین زمانه بی یاری به 37شمارهٔ ۲۴۴: شمع دل من روی چو شمع تو بس است 38شمارهٔ ۲۴۵: گر زانک بر کس نروم روزی چند 39شمارهٔ ۲۴۶: بی روی توَم زخویشتن دل بگرفت 40شمارهٔ ۲۴۷: یکباره زعقل و خردم دل بگرفت 41شمارهٔ ۲۴۸: آنها که درین راه فلاحی باشند 42شمارهٔ ۲۴۹: این آزادی هزار جان بیش ارزد 43شمارهٔ ۲۵۰: ای دل تو طربناک نئی حیران باش 44شمارهٔ ۲۵۱: ای دل پس زنجیر چو دیوانه نشین 45شمارهٔ ۲۵۲: آن یار که در سینه جنون دارم ازو 46شمارهٔ ۲۵۳: هان تا دم دهر در جوالت نکند 47شمارهٔ ۲۵۴: جز بادهٔ نیستی دلا نوش مکن 48شمارهٔ ۲۵۵: عمری به مراد خود رسیدی، بس کن 49شمارهٔ ۲۵۶: ای پیر به طبع تیز گامی تو هنوز 50شمارهٔ ۲۵۷: تا چند می و سماع و ساقی طلبی 51شمارهٔ ۲۵۸: تو آمده ای به پادشاهی کردن 52شمارهٔ ۲۵۹: شرمت بادا ازین تباهی کردن 53شمارهٔ ۲۶۰: دنیا گذران است به هر بیش و کمی 54شمارهٔ ۲۶۱: گر می خواهی که سرّ اوحی بینی 55شمارهٔ ۲۶۲: سرمایهٔ عمر ابن آدم نفسی است 56شمارهٔ ۲۶۳: تا در نرسد وعده هر کار که هست 57شمارهٔ ۲۶۴: چون هستی تو به نیستی آلوده است 58شمارهٔ ۲۶۵: ره رو همه در حمایت صدق خود است 59شمارهٔ ۲۶۶: زین سان که تو را بی خودی و بی خبر ...60شمارهٔ ۲۶۷: ای گل چو زغنچه نوبهارت کردند 61شمارهٔ ۲۶۸: ای دل اگرت زنفس معزول کنند 62شمارهٔ ۲۶۹: ای دل عمری گذاشتی در پندار 63شمارهٔ ۲۷۰: جان در تن تو نفس شماری بیش است 64شمارهٔ ۲۷۱: ای خواجه اگر تو را سعادت خویش است 65شمارهٔ ۲۷۲: ای اطلس دعوی تو را معنی بُرد 66شمارهٔ ۲۷۳: هان تا تو ببندی به مراعاتش پشت 67شمارهٔ ۲۷۴: آن نیست جهان و جان که پنداشته‌ای 68شمارهٔ ۲۷۵: گر زانک تو صاحبدل و صاحبنظری 69شمارهٔ ۲۷۶: ای دل زشراب جهل مستی تاکی 70شمارهٔ ۲۷۷: ای دل چو شمار کارها خواهد بود 71شمارهٔ ۲۷۸: ای دل تو بدین حال چرایی خشنود 72شمارهٔ ۲۷۹: از سود و زیان خود به در نتوان بود 73شمارهٔ ۲۸۰: گر عمر بود تو را فزون از پانصد 74شمارهٔ ۲۸۱: زین سان که مراست از تو در سینه سر ...75شمارهٔ ۲۸۲: ای دل نفس تو می شمارند آخر 76شمارهٔ ۲۸۳: آگاه بزی ای دل و آگاه بمیر 77شمارهٔ ۲۸۴: ای دل مطلب رخ جهان آرایش 78شمارهٔ ۲۸۵: اندر همه عمر من شبی وقت نماز 79شمارهٔ ۲۸۶: با آنچ گسستنی است در پیوستی 80شمارهٔ ۲۸۷: هر چیز که او گفت چنان است همه 81شمارهٔ ۲۸۸: زنهار مگو که رهروان نیز نیند 82شمارهٔ ۲۸۹: تا نان حرام و آب یک روزهٔ ما 83شمارهٔ ۲۹۰: هر لقمه که آلوده بود قی به از آن

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ