کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سالی از بلخ بامیانم سفر بود و راه از حرامیان پر خطر. جوانی به بدرقه همراه من شد سپرباز چرخ انداز سلحشور بیش زور که به ده مرد توانا کمان او زه کردندی و زورآوران روی زمین پشت او بر زمین نیاوردندی ولیکن چنان که دانی متنعم بود و سایه پرورده نه جهاندیده و سفر کرده. رعد کوس دلاوران به گوشش نرسیده و برق شمشیر سواران ندیده.

    نیفتاده بر دست دشمن اسیر

    به گردش نباریده باران تیر

    اتفاقاً من و این جوان هر دو در پی هم دوان. هر آن دیوار قدیمش که پیش آمدی به قوّت بازو بیفکندی و هر درخت عظیم که دیدی به زور سرپنجه بر کندی و تفاخرکنان گفتی:

    پیل کو تا کتف و بازوی گردان بیند

    شیر کو تا کف و سر پنجهٔ مردان بیند

    ما در این حالت که دو هندو از پس سنگی سر بر آوردند و قصد قتال ما کردند. به دست یکی چوبی و در بغل آن دیگر کلوخ کوبی. جوان را گفتم چه پایی:

    بیار آنچه داری ز مردی و زور

    که دشمن به پای خود آمد به گور

    تیر و کمان را دیدم از دست جوان افتاده و لرزه بر استخوان.

    نه هر که موی شکافد به تیر جوشن خای

    به روز حملهٔ جنگاوران بدارد پای

    چاره جز آن ندیدیم که رخت و سلاح و جامه‌ها رها کردیم و جان به سلامت بیاوردیم.

    به کارهای گران مرد کار دیده فرست

    که شیر شرزه در آرد به زیر خمّ کمند

    جوان اگر چه قوی یال و پیلتن باشد

    به جنگ دشمنش از هول بگسلد پیوند

    نبرد پیش مصاف آزموده معلوم است

    چنان که مسألهٔ شرع پیش دانشمند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha