کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای داوری که خاک درت دیده را جلاست
    صد جم بر آستان جلالت کمین گداست
    با وجود مدرکی و عموم عوایدت
    حاتم بخیل و آصف نادان و خورسهاست
    از سایه تو تا به سرم پرتوی فتاد
    دیوانه وش ز بال و پر رنجم از هماست
    چون مدحتت به دور تسلسل کشید دل
    برگشت از آن و عازم تحریر مدعاست
    داعی امیدوار به انعام مردگی است
    بیچاره ای که گر نبود کاف ازو رواست
    از قلزم مواهب شه نیم قطره نیست
    نسبت به حال داعی چو طوفان ابتداست
    کس نیست در جهان بجز از شاه ملجام
    عالم چو حالم ای شه عادل بدان گواست
    در پیش شاه نیست به اظهار احتیاج
    چون شه جم است و قلب منیرش جهان نماست
    هم مس شکسته دارم و امید آنکه تو
    زر سازیم به لطف که لطف تو کیمیاست
    فتح و ظفر قرین و جهانت به کام باد
    تا هست جان مرا به بدن کارم این دعاست
    چتر سعادتت به سر و خصم زیر پای
    تا سایبان چرخ فراز زمین به پاست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha