کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کنون گویم ثنا مرد خدا را
    سمیّ مصطفی و مجتبی را
    شهی دنیا به چشم همّتش دون
    کشیده خانقاهش سر به گردون
    یکی شمعی دلم کاشانه ی او
    روان روشنم پروانه ی او
    هزاران چون منش مولا شمرده
    ارادت را به کویش سر سپرده
    دل پاکش پر از تسبیح و تقدیس
    چو جان عیسی و چون قلب ادریس
    روان خانقه داران افلاک
    مر او را خفته اندر پیکر پاک
    به درویشی برآورده سر خویش
    فراتر برده از مهر افسر خویش
    چه راز از دفتر احکام خوانده
    زبان او سخن ز الهام رانده
    به نام او زده ارشاد را کوس
    سپهر و کرده خورشیدش زمین بوس
    سپرده هفت وادی را به تحقیق
    شده همرتبه ی مردان صدیق
    رها گشته تنش از بند ناسوت
    گزیده جای اندر بزم لاهوت
    دلش در سینه یک دنیا ز توحید
    تنش در خرقه یک عالم ز تجرید
    بود مهرش که بادا در دلم بیش
    کمند وحدت هر مرد درویش
    ازوگر شور در هر حلقه افتاد
    عجب نی ایزدش سَر حلقگی داد
    به فرق پاک دستارش گواهی
    دهد کز فقر جست او تاج شاهی
    هدایت را به موج آورده دریا
    زده چتر ولایت بر ثریّا
    فلک را حلقه داران صوامع
    ثنای حضرتش زیب مجامع
    بر از گردون جلال سامی او
    حسن خلقش چو نام نامی او
    ز رحمت یک نظر سویم چو بگشاد
    مرا آزادی از بند غمان داد
    به تن دورم اگر چند از حضورش
    تجلی هاست بر جانم ز نورش
    چو مهر او تافته بر غرب و بر شرق
    مرا زو سایه ی زنهار بر فرق
    چه غم از گردش ایام دارم؟
    که اندر سایه اش آرام دارم
    بماند تا جهان باشد وجودش
    هزاران بنده چون من در سجودش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha