جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۶۲: ای جان و زندگانی عمری و شادمانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای جان و زندگانی عمری و شادمانی بر حال ما نظر کن کز لطف می توانی من سخت ناتوانم جز تو کسی ندارم از پیش خود مرانم هرچه کنی توانی من در غم تو زارم وز خود خبر ندارم لطفی بود به کارم گر از غمم رهانی عشق تو آشکارا شد چون کنم نگارا آخر تفقدی کن ای جان ما نهانی از سوز ما و زاری آخر خبر نداری تا کی کشم جفایت تا کی وفا ندانی دانم ترا فراغت از حال زار ما هست گر در دلت نیایم هم پرسشی توانی عمریست تا دل من در کار عشق خون شد بی دوست سیر گشتم از عمر و زندگانی نرگس میان بستان مخمور بود باری کز چشم شوخت [آموخت] سستی و ناتوانی تلخست کام عیشم زهرست بی تو نوشم جز وصل تو چه باشد مقصود این جهانی جهان ملک خاتون