جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۰۹: چه شود گر فکند بر من مسکین نظری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه شود گر فکند بر من مسکین نظری یا بپرسد ز دل سوخته خرمن خبری روز من تیره شد از جور فراقت صنما شب هجر تو همانا که ندارد سحری گر توانی که بجویی دلم امروز بجوی ورنه بسیار بجویی و نیابی اثری به قیامت ز لحد نعره زنان برخیزم چو سر خاک من ای دوست گذاری گذری گر به جان من بی دل دگری هست تو را من بیچاره به جای تو ندارم دگری جان ز من خواسته بودی صنما شرمت باد چون فرستم بر جانانه چنین مختصری به جهان ماه ندیدم که نهادست کلاه سرو هرگز نشنیدم که ببندد کمری قدمی بر سر بیمار نه ای جان و جهان تا به هر گام به پای تو فشانیم سری جهان ملک خاتون