جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۳۱: آتش مهر توأم در دل و جان افتاده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آتش مهر توأم در دل و جان افتاده جان ز هستی خود ای جان به گمان افتاده از غم هجر تو دلسوخته ام چون لاله سوز سودای تو تا در دل و جان افتاده تا تو برخاسته ای در چمن جان باری پیش قدّ تو ز قد سرو روان افتاده در دلت هیچ نیاید که فلانی مسکین همچو سوسن همه جایی به زبان افتاده تا کی از حال دل بی خبران بی خبری دو جهان از غم رویت به فغان افتاده راه عشق تو به سر پویم از آن روی که هست سر ما در قدم راهروان افتاده سودم از عشق تو هجرست و زیانم سر و جان چه کند بنده مسکین زیان افتاده پرتو عکس رخت کرد جهان را روشن تابی از مهر رخت تا به جهان افتاده جهان ملک خاتون