جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۶۴: مه رویت درخشان کن دو زلفت را پریشان کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مه رویت درخشان کن دو زلفت را پریشان کن ز روی لطف هم رحمی به حال سینه ریشان کن دلی داری تو چون خارا ز روی مردمی یارا بیا و کلبه ما را ز لعل خود درافشان کن به گرد کوی مهرویان شده عشّاق سرگردان به جانت کز سر احسان نظر در حال ایشان کن دلا گر یار می آید تو را صد جان همی باید ازین کمتر نمی شاید چو گل بر وی گل افشان کن به شمع روش پروانه منم مجنون و دیوانه ز ما گشتی تو بیگانه نظر بر حال خویشان کن ز ترکش گر زند تیرم به ترکش من نمی گیرم درین مذهب همی میرم برو ای دل تو کیش آن کن دل از دستم به در بردی به غمزه خون ما خوردی چو زلف خویش گر مردی جهانی را پریشان کن جهان ملک خاتون