جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۹۶: گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر نسیم کوی او دارد مسلمانان نسیم جان همی باید فدا کردن نسیمش را نه سیم روزگارم بس مشوّش کرده ای چون زلف خود بی تو در تن می نخواهم جان شیرین حق علیم گر بود با دوست دوزخ هست فردوس برین ورنه بی او کی توانم دید جنّات نعیم وعده ای دادی که کامت می دهم یک شب بده وعده خود را وفا کن عادتست این از کریم گر خراج زلف و لعلت ملک هم باشد رواست با دو زلف همچو جیم و با دهان همچو میم هر زمان خویت عزیز من دگرگون می شود ای دریغا گر تو را بودی مزاجی مستقیم جز غمت در دل نیاید هر زمان در عشق تو جز خیالت نیست ما را مونس و یار و ندیم آهنین پولاد را آه دل من نرم کرد واین دل چون سنگ او بر ما نمی گردد رحیم سالها بگذشت تا یادم نیارد در جهان خود نمی گویی که هرگز بنده ای دارم قدیم جهان ملک خاتون